English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
leg pickup U کنده کشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stumpy U پر از کنده درخت
stump U کنده درخت
stumped U کنده درخت
stumping U کنده درخت
stumps U کنده درخت
ditch U ابرو کنار راه کنده
ditched U ابرو کنار راه کنده
ditches U ابرو کنار راه کنده
plain U ساده پوست کنده
plainer U ساده پوست کنده
plainest U ساده پوست کنده
plains U ساده پوست کنده
backlog U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
stub U کنده
stubbed U کنده
stubbing U کنده
stubs U کنده
building block U کنده ساخت
building block U بنا کنده
building blocks U کنده ساخت
building blocks U بنا کنده
block U کنده مانع ورادع
block U کنده
blocked U کنده مانع ورادع
blocked U کنده
blocks U کنده مانع ورادع
blocks U کنده
timber U کنده
stubby U پراز کنده درخت
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
engraver U کنده کار
engravers U کنده کار
chump U کنده
chumps U کنده
stock U کنده
stocked U کنده
log U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
log U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log U کنده
log U کنده چوب
logs U :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
logs U گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
logs U کنده
logs U کنده چوب
engrave U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraved U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraves U کنده کاری کردن در حکاکی کردن
carve U کنده کاری کردن
carved U کنده کاری کردن
carves U کنده کاری کردن
carvings U کنده کاری کردن
trunk U کنده درخت
trunk U الوار کنده چوب
trunks U کنده درخت
trunks U الوار کنده چوب
dugout U کنده شده
dugouts U کنده شده
bloc U کنده
blocs U کنده
chunk U کنده
chunks U کنده
frankly U رک وپوست کنده
peeled U پوست کنده
clog U : کنده
clogged U : کنده
clogs U : کنده
picked U پوست کنده
logged U از کنده پاک شده
quarried U ازکان کنده شده
pulled U کنده
graven U کنده
grits U جوپوست کنده
ablate U کنده شدن و از بین رفتن موادسطحی یک جسم در اثر تبخیرو گداز و غیره
aboveboard U پوست کنده
anchor's aweight U لنگر از زمین کنده شده
anvil stock U کنده
aweigh U لنگر اززمین کنده شده
bilboes U کنده
block aead U سر کنده
block length U درازای کنده
block mark U نشان کنده
block size U اندازه کنده
blockette U کنده کوچک
break ground U لنگر از زمین کنده شد
carver U کنده کار
chalcographer U کنده کاری روی مس
chalcogrophy U کنده کاری روی مس
control block U کنده کنترل
cutting chisel U اسکنه کنده کاری
deblock U شکستن کنده
deblocking U کنده شکنی
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
divot U چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
driven well U چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
dug in U سنگر کنده شده
dugout dewelling U کنده
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
entry block U کنده مدخل
fishbone mine U سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
Other Matches
knockstone U کنده
graving U کنده کاری
glyptics U کنده کاری
near leg pickup and turnover U نوعی کنده رو
in plain english U پوست کنده
ingraving U کنده کاری
inside sarma U انواع کنده رو
in intaglio U بشکل کنده
husked U پوست کنده
hulled U پوست کنده
leg lift and side roll U کنده سرانبون
wooden anvil stock U کنده چوب
unstuck U کنده شده
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
logrolling U کنده غلتانی
olympic lift U کنده یک چاک
plummer block U کنده محور
plummer block U کنده شفت
flump U تلوتلوخوردن کنده زدن
loggats U کنده کوچک دیرک
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
groats U گندم یاجوپوست کنده
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
loggets U کنده کوچک دیرک
olympic lift and cross face U کنده حصیر مال
ptisan U گندم پوست کنده
shelled almond U بادام پوست کنده
Bluntly. Without mincing words. U صاف وپوست کنده
rock hewn U از کوه کنده شده
record blocking U کنده یی کردن مدارک
intagliated U کنده کاری شده
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
point takedown with inside standing leg U زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
she is a peach U هلوی پوست کنده است
ivory carving U کنده کاری روی عاج
to stub a piece U از کنده یاریشه پاک کردن
zincograph U روی کنده کاری شده
sidero graphy U کنده کاری روی پولاد
man-to-man <idiom> U مستقیم یارک وپوست کنده
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
stew in one's own juice <idiom> U افتادن درچاهی که خود کنده
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
To give it straight from the shoulder. U مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
My buttons mave come off. U تکمه های لباسم کنده شده
sawlog U کنده درخت مناسب اره کردن
router U ابزار کنده کاری لیسه نجاری
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
These oranges peel easily. U این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight U صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
saw yer U درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
straight from the shoulder <idiom> U راست وپوست کنده گفتن ،بیغل غش صحبت کردن
olympic lift U بدل کنده یک چاک با کشیدن پای حریف از داخل
a corduroy road U جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
yule log U کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
If you try to cheat the bank, you wil be digging your own grave. U اگر سعی کنی بانک را گول بزنی، با دست خودت گورت را کنده ای.
lithoglyptics U کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
abated U [سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
angle-leaf U [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
scale U فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com